سراب



اگر این مرز نبود

اگر این فاصله ها
 
هرگز از عشق تو آگاه نبودم

لیکن....

عشق تو مثل سراب است
 
سرابی واهی

که به دنبال عطشهای دل تشنه من

خود نمایی کردی

جوشش آغاز نمودی

تا که من عاشق ذارت بشوم

عاشق بودن تو
 
عاشق جوشش تو

ولی اکنون دلم در پی توست

این عطشهای  دل تشنه من
 
دیگر از خاطر تو رفت که رفت

و سراب واهی

همه خواب است وخیال

ولی افسوس که این است جواب دل من

نظرات 3 + ارسال نظر
صبا چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:30 ب.ظ

سلام پیام جان
زیبببببببببببا بودند
موفق باشی

المیرا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:02 ب.ظ

سلام پیام عزیز دل این و بلاک همون قدر با ارزش هست که کتاب حافظ واسم ارزش داره

مسعود سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:14 ب.ظ

سلام پیام جون خوبی ماهی کوچولو دلم برات تنگ شده . از وبلاگت خوشم اومد موفق باشی بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد