یک شلمچه خستم امروز
چند فکه غرق اندوهم
این همه آوار ای دست
یک سحر از شانه ام بردار
مرز پا افتادن گلخانه ها را دیده ام
بال ترکش خورده ی پروانه ها را دیده ام
در نخواه بادها ترکش فراوان دیده ام
گردش تابوت ها را در خیابانها دیده ام !