یا من نمی بینم تو را...

تقدیرمان تاوان یک عشق است ُ تنهایی

تکثیر در شب  ُ مثل طعم کال لالایی

یک عشق با شعر بلند ((دوستت دارم))

ریخته بر تارک یک عصر رویایی

تقدیرمان ُ بگذر که با تقدیر یا هر چیز

اما تو در هر جا که باشی ُ باز اینجایی

چندی ست با گلسنگهای کوچه ی خورشید

هر پنجره دارم به احساسات هم آوایی

هر پرسه ام در اضطراب چشمهایت اما ...

یا من نمی بینم تو را یا تو نمی آیی؟!

نظرات 6 + ارسال نظر
آوا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:16 ب.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام دوست عزیز... من آپ کردم دوست داشتی بیا....

nazanin چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ

اولللللللللللللللللللللللللللللللللللللل

محبوب چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ق.ظ

سلام پیام جان

فقط می تونم بگم زیباست.
می دانم که زندگی تاوان عشق یک موجود است و چه بسیار دوست داشتن ها بر دستان زندگی خشکیده اند.
اما باز نگاه های منتظر به دیدار سبز مانده اند.
همیشه موفق با شی .

دیوونه پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:37 ب.ظ http://divoune.blogsky.com/

سلام
سال نوت مبارک باشه

ramin bijari پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:57 ب.ظ http://hasood. blogfa.com

سلام پیام الی بود خخخخخخخخیییییییلللللللیییییییی

روح الله شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 01:43 ق.ظ http://bijarsokhan.blogfa.com

خوشم اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد