تنهایی



تنهایی ام را با تو قسمت می کنم - سهم کمی نیست

گسترده تراز عالم تنهایی من , عالمی نیست

غم آنقدر دارم که می خوام تمام فصلها را

بر سفره ی رنگین خود بنشانمت .غمی نیست

حوای من بر ! بر من مگیر این خود ستائی را - که بی شک

تنهاتر از من . درزمین وآسمانت .آدمی نیست

آئینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم

تا روشنم شد .در میان مردگانم همدمی نیست

همواره چون من .نه . فقط یک لحظه خوب من بیندیش

-لبریزی از گفتن . ولی در هیچ سویت محرمی نیست

شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را

در دستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست

شاید ویا شاید هزاران شاید دیگر -اگر چه

اینک به گوش انتظارم -جز صدای مبهمی نیست

نظرات 1 + ارسال نظر
الهام جمعه 31 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ق.ظ http://salammmmmmm.blogsky.com

سلام پیشنهاد می کنم تهاییت را با هیچ کس حتی او تقسیم نکن چون هیچ کس جز خودت طمع شیرین تنهاییت را نمی داند.
موفق باشی به من هم سر بزن .الهام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد