نزدیک به خدا؟!

من باید فرود آیم

نباید بنشینم

سالهاست ُ از آن لحظه که پر بر اندامم رویید

و از آشیان ُ از بام خانه پرواز کردم

همچنان می پرم ُ هرگز ننشسته ام  ُ

و دیگر سری نیز به سوی زمین و به سواد پلید شهرهاو بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم ُ

چشم به زمین ندوختم ُ

پروازی رو به آسمان ُ

در راه افلاک

و هر لحظه دورتر و بالاتر از زمین

و هر لحظه نزدیک تر به خدا؟!